بُن+هنرمندان

از هنرمندانی که بخشی از آثار خود را در دفترهای بُن خلق کرد‌ه‌اند دعوت کرده‌ایم تا آن‌ها را با ما به اشتراک بگذارند.
کیمن مه‌آبادی

کیمن مه‌آبادی

کیمن مه‌آبادی، متولد سال ۱۳۶۹ در طراحی‌هایش تحت تاثیر مدیا، رسانه‌های مجازی، فیلم و به طور کلی منابع فرهنگ عامه است. آثارش را از طریق انباشت تصاویر و بازتولیدشان خلق می‌کند. آثار کیمن بازه‌ای گسترده ...

بیشتر ←
نجمه کزازی

نجمه کزازی

دفتر طراحی برای من آزادترین محل مواجهه با کارم است. این شاید به دلیل ماهیت کلاسیک تمرینی آن ...

بیشتر ←
سوگل کاشانی

سوگل کاشانی

من در دفتر طراحى نمى‌كنم. دفتر (كاغذهاى به هم پيوسته) برايم يك مديوم ...

بیشتر ←
موسی ربانی

موسی ربانی

«برگه‌های دفتر گذرگاهی می‌شوند برای عبور کردن و رسیدن به جایی دیگر؛ آنقدر نزدیک می‌شوم تا همه چیز برایم واضح شود.»

بیشتر ←
کاویان هازلی

کاویان هازلی

«در این تندباد حوادث ما اتفاقی هستیم که افتاده‌ایم.»

مجموعهٔ کاویان هازلی پیش رو حاصل نگرش در دگرگونی حالات نگاه پس از خوانش اخبار روزمره است.

بیشتر ←
مرجان قربانی

مرجان قربانی

«مواجههٔ من با دفتر طراحی زمانی‌ست که ایده‌‌ای در ذهنم شکل می‌گیرد و قصد دارم در جای امنی ثبتش کنم. دفترهای طراحی برای من صندوقچهٔ اسراری‌اند که گفت‌وگوی سنگ‌ها و خودم را درونشان ثبت می‌کنم. به همین دلیل بعضی دفترهایم، جایی دیده یا ارائه نمی‌شوند.»

بیشتر ←
سمانه صالحی ابری

سمانه صالحی ابری

«دفتر طراحی بهترین بستر برای خلق داستان‌های تصویری است که در ذهن من شروع، ساخته و پرداخته می‌شوند؛ خاتمه پیدا کرده و از نو شروع می‌شوند. دفتر طراحی برای من مسیر و داستان تمام‌نشدنی از نقاشی است.»

بیشتر ←
شیوا بابایی

شیوا بابایی

«اصلی‌ترین کاری كه می‌تونم بكنم رنگ و لعاب بخشیدن به زندگیه و من همهٔ بزک‌های روزانه‌م رو در دفتر طراحيم ثبت می‌کنم.»

بیشتر ←
نیکو کوچک

نیکو کوچک

«داشتن دفتر برای من کاری رو می‌کنه که گفتن جملهٔ «عه یادم اومد» وقتی تلاش می‌کنی تا یادت بیاری. انگار هست که یادت نره میتونی به خصوصی‌ترین حالت ممکن از پس لحظه‌های کش‌دار، راحت‌تر بر بیای. خیلی وقتا تصویری که روشون دیده می‌شه با دلیلی که همون تصویر کشیده شده یکی نیست. درواقع برآیندی هستن از چیزی که اون لحظه به من گذشته. این دفترها همزمان جز ماجرا، شاهد ماجرا و حتی خودشون دلیلی برای شکل‌گیری بستر کلی ماجرا هستن.»

بیشتر ←
پگاه شاملو

پگاه شاملو

«ثبت کردن لحظاتی که متفاوت می‌بینم، برایم هیجان‌انگیز است. دفتر برای من حکم آلبومی از لحظات ناشناخته‌ای است که زود از یاد می‌رود ولی همیشه حضور فیزیکی دارد.»

بیشتر ←
مهسا فرضی

مهسا فرضی

«برای من که سال‌ها از نقاشی دور بودم، دفترهای بُن مثل یک خلوت امن بود تا دوباره نقاشی کنم. در جستجوی تصویر‌ کردن فضای ذهنیم تکنیک‌های مختلف رو امتحان میکنم و اجازه میدم اتفاق‌ها در روند خلق آثارم، کار رو پیش ببرن.»

بیشتر ←
علی رفیعی

علی رفیعی

جمع‌آوری «تمبر» نه برای خاطره و نوستالژی، شاید شکل دادن به مجموعه‌ای‌ باشد با کاربردی مشخص.«سازماندهی» قطعاتی‌ با هدف تحقیق، کشف و «لذت» بصری.

بیشتر ←
مریم بیگی

مریم بیگی

چشم‌هایم را می‌بندم. کودک می‌شوم. در آینهٔ خيالْ کودکی‌ام را می‌بينم. پژواکی از دور می‌آید، به من می‌گوید که می‌خواهد به روزهای کودکی‌اش بازگردد. کودکی که دنیا را پر از رنگ، شادی و زیبایی می‌دید. دلش را بر روی هر کسی که می‌شناخت می‌گشود. خود را در هر چیزی که می‌خواست می‌یافت. در باد، باران، برف و درختانی که برای او همانند انسان‌های اطرافش بودند. پژواکی از خود می‌شنوم که می‌گوید: «من زنده‌ام».

بیشتر ←
شبنم پذیرفته

شبنم پذیرفته

دفتر نقاشی من یادبودی است به زیبایی‌های نادیده‌ای که دور و برمان هستند - الگوی قطرات باران روی پنجره، خندهٔ دوستانم در کافه، صحنه‌ای از فیلمی که دیروز دیدم. از طریق هنر، این تجربیات روزمره به سفری بازیگوشانه از رنگ‌ها و خطوط ناکامل تبدیل می‌شوند. هدف یافتن و نشان دادن شادی در چیزهای کوچک است.

بیشتر ←