«از ششسالگی شیدای طراحیکردن فرم چیزها شدم. با گذشت زمان، وقتی پنجاه ساله بودم، تعداد بیشماری از طراحیهایم را منتشر کرده بودم اما تمام آنچه قبل از هفتادسالگی ساختهام ارزش بهحسابآمدن ندارد. در هفتادوسهسالگی کمی درباره ساختار واقعی طبیعت، حیوانات، گیاهان، درختان، پرندگان، ماهیها و حشرات آموختم. در نتیجه، وقتی هشتادساله شوم باید پیشرفت بیشتری کرده باشم، در نودسالگی باید راز چیزها را کشف کنم و در صدسالگی قطعا باید به مقام شگفتآوری رسیده باشم و در صدودهسالگی، هر چه میکشم، خواه یک نقطه باشد خواه یک خط، زنده خواهد بود. به آنها که به اندازه من عمر کنند قول میدهم که سر قولم بمانم»[۱]. او این سطور را با آخرین و مناسبترین نامی که برای خودش برگزیده بود امضا کرد: پیرمردی دیوانه طراحی.
موج بزرگ کاناگاوا، چاپ چوب، اثر هوکوسای
برگی از دفترطراحی هوکوسای در موزه متروپولیتن
برگی از دفترطراحی هوکوسای در موزه متروپولیتن
نقاش کوههای مواج و موجهای کوهوار
هوکوسای را با مجموعه چاپی «سیوشش منظرهی کوه فوجی»[۲] و شاهکارش «موج بزرگ کاناگاوا»[۳] میشناسیم. اثری که احتمالا تصویرش را بر پوسترها، کارتپستالها، لیوانها و... دیده باشید. اثری که میتواند از بابت محبوبیتش کنار شب پر ستاره ونگوگ بایستد. هوکوسای، هنرمند بزرگ مکتب اوکییوئه بود که نه تنها افقهای جدیدی را برای فرهنگ و هنر سرزمینش گشود، که تبدیل به یکی از اثرگذارترین هنرمندان جهان شد.
اوکییوئه چیست؟
هنر باسمه چوبی یا اوکییوئه[۴] گونهای از چاپ کلیشه چوبی است که در دوران ادو -زمانی که هوکوسای در آن میزیست- شکوفا شد. چاپهای چوبی اوکییوئه به موضوعهای روزمره زندگی میپرداخت و کابوکی، ادبیات کلاسیک، آداب و رسوم، مذهب، شعر، طبیعت بیجان، زندگی دربار و غربگرایی از موضوعات مورد توجه نقاشان اوکییوئه بود. اوکییوئه در لغت یعنی «نقاشیهای جهان گذران». برای ساختن اوکییوئه، ابتدا طرحی را که نقاش بر کاغذی کشیده بود، به روی تختهای از چوب گیلاس کندهکاری میکردند. آنگاه این تخته را رنگ میزدند و کاغذ را با دقت و توجه کافی روی آن قرار میدادند. هر جا که بنا بود رنگهای بیشتری به اثر نهایی اضافه شود، قالبی جداگانه برای هر رنگ ساخته میشد. با پایان کار قالبسازی، بیش از دویست کپی از یک اثر تهیه میکردند و بعد چوب گیلاس را که تحت تأثیر چاپهای متعدد رطوبت گرفته بود، برای شش ماه یا بیشتر در گوشهای میگذاشتند تا خشک شود.
عاشق مادرزاد طراحی
هوکوسای در محله هونجو در توکیو متولد شد و از ششسالگی عاشق طراحیکردن شد. شاید اینکه پدرش آینهساز بود و دور آینهها نقاشی میکشید در علاقهمندشدن او به نقاشی بیتاثیر نبوده باشد. در جوانی به عنوان یک فروشنده در یک کتابفروشی کار میکرد. از پانزده تا هجدهسالگی کار حکاکی روی چوب را نزد یک استاد آموخت و بدیهی است که این آموزش اولیه در زمینه تجارت و چاپ کتاب به پیشرفت هنری او به عنوان یک چاپگر کمک زیادی کرده است. در هجدهسالگی شاگرد کاتسوکاوا شانشو[۵] شد که هنر نقاشی و چاپ روی لوحههای چوبی را آموزش میداد. هوکوسای اوکییوئه را از او آموخت و اولین اثرش را با نام مستعار "شانرو" در نوزدهسالگی چاپ کرد.
آشنایی با نقاشی غرب: سوغاتی کشتیهای هلندی
وقتی استادش در سال ۱۷۹۳ درگذشت، هوکوسای با کنجکاوی به مطالعه و تماشای نقاشیهای دیگر جریانات هنری آن زمان پرداخت. دادوستد ژاپن با هلند، او را با نقاشیهای اروپایی بخصوص هنر هلندی آشنا کرد و هوکوسای عمیقا تحتتأثیر عمقنمایی (پرسپکتیو) خطی این نقاشیها و چاپهای فلز فرانسه و هلند قرار گرفت. شونکو، شاگرد اصلی استاد کاتسوکاوا (که پس از او کارگاه چاپش را اداره میکرد) با دیدن آثار انقلابی و متفاوت هوکوسای (که عمیقا تحتتاثیر هنر اروپایی بود) او را از کارگاه اخراج کرد. هر چند اخراج هوکوسای به واقعهای الهامبخش در زندگی او تبدیل شد. «چیزی که واقعا انگیزهای برای پیشرفت سیاق هنری من شد، خجالت رنجآوری بود که شونکو باعث آن شد»[۶].
برگی از دفترطراحی هوکوسای در موزه متروپولیتن
برگی از دفترطراحی هوکوسای در موزه متروپولیتن
برگی از دفترطراحی هوکوسای در موزه متروپولیتن
«پس از اخراج از کارگاه چاپ، موضوع کارهایش را تغییر داد و به جای تصویرکردن هنرمندان و هنرپیشگان که موضوع همیشگی و سنتی نقاشی اوکییوئه بود، نقاشی از مناظر و تصاویر زندگی روزمره مردم را انتخاب کرد. هوکوسای مردمگریزی بود که عاشق مردم و لذتبردن از خاطرات زندگی اجتماعیشان بود، بیخدایی که عاشق خدا بود، زاهدی که عاشق میگساری بود و پیرمرد کثیفی که پاکی و تمیزی طبیعت را دوست داشت»[۷] درحالیکه از تمیزکاری خانه فراری بود و وقتی خانهاش به حدی کثیف میشد که زندگی در آن ممکن نبود، آن خانه را برای همیشه ترک میکرد و در طول زندگیاش نودوسه خانه عوض کرد. در طراحیهایش از مردم، نهایت شخصیتپردازی را به نمایش میگذارد. هر یک از آدمها در طراحیاش را طوری کشیده است که انگار به خودی خود زنده اند و این زندهبودن در گرو ارتباط با دیگر شخصیتها در نقاشیهای او نیست»[۸].
برگی از کتاب «درسهایی کوتاه در باب ساده کردن طراحی»، نوشته هوکوسای
اینکه زبان ژاپنی را درک کنید، تجربه شما را از خواندن این کتاب غنیتر میکند چرا که هوکوسای در کتابش، حروف را به عنوان شخصیتهای طراحی مطرح میکن
ستادی با سی نام
هوکوسای حداقل به سی نام مختلف در طول عمرش شناخته میشود. در آن زمان انتخاب اسامی مختلف برای هنرمندان ژاپنی امری مرسوم بود اما تغییر نام برای هوکوسای معمولاً با تغییر سبک هنریاش همزمان میشد و از همین نامها برای تقسیمبندی دورههای مختلف هنری او استفاده میکنند. در سال ۱۸۱۱ نام خود را به تایتو[۹] تغییر داد و در این دوره از زندگی هنریاش به نوشتن دستورالعملهای هنری مشغول شد. کتابچههای هوکوسای شامل درسنامههای کوتاه و سادهای ست که راه مناسبی برای آموزش نقاشی دانسته میشد و راهی برای کسب در آمد هوکوسای. در کتابشناسی هوکوسای، به کتابی با عنوان «درسهایی کوتاه در باب ساده کردن طراحی» اشاره شده. دنبالکردن درسهای این کتاب راهی آسان برای یادگیری سبک نقاشی و عناصر موجود در آثار هوکوسای را میآموزد.
این کتاب با دست نوشته شده و سه بخش دارد. در بخش اول مینویسد که برای هر طراحی، موضوعش را به اشکال هندسی سادهای تبدیل میکنددر بخش دوم میگوید که چگونه اشکال هندسی را به خطوط تبدیل میکند و در بخش سوم، هر تاش قلمو را به شکل دیاگرامی نشان میدهد و به ترتیبی مرحلهبهمرحله نقاشی را آموزش میدهد.
طراحی تا گور
هوکوسای خود میگفت جنون خاصی برای به تصویر کشیدن چیزهایی که در زندگی روزمره میدید داشت و بیوقفه هر چه را که میدید طراحی میکرد. هنرمندی پر انرژی بود و مهمترین آثارش را پس از سن شصت سالگی خلق کرد. زود از خواب بیدار میشد و نقاشیکردن را آغاز میکرد و تا تاریکی هوا نقاشی میکرد. این شیوه همیشگی زندگی طولانی و پربار او بود و تا آخرین لحظات زندگی به کار نقاشی ادامه داد. تخمین زده شده تعداد آثار او (نقاشیها، طرحها، آثار چاپ چوبی، تصاویر کتابها و تصاویر اروتیک) به بیش از ۳۰ هزار قطعه میرسد هرچند متاسفانه بسیاری از این آثار و همچنین کارگاه هنر او در یک آتشسوزی در سال ۱۸۳۹ از بین رفت.