کیمن مهآبادی، متولد سال ۱۳۶۹ در طراحیهایش تحت تاثیر مدیا، رسانههای مجازی، فیلم و به طور کلی منابع فرهنگ عامه است. آثارش را از طریق انباشت تصاویر و بازتولیدشان خلق میکند. آثار کیمن بازهای گسترده ...
دفتر طراحی برای من آزادترین محل مواجهه با کارم است. این شاید به دلیل ماهیت کلاسیک تمرینی آن ...
«برگههای دفتر گذرگاهی میشوند برای عبور کردن و رسیدن به جایی دیگر؛ آنقدر نزدیک میشوم تا همه چیز برایم واضح شود.»
«در این تندباد حوادث ما اتفاقی هستیم که افتادهایم.»
مجموعهٔ کاویان هازلی پیش رو حاصل نگرش در دگرگونی حالات نگاه پس از خوانش اخبار روزمره است.
«مواجههٔ من با دفتر طراحی زمانیست که ایدهای در ذهنم شکل میگیرد و قصد دارم در جای امنی ثبتش کنم. دفترهای طراحی برای من صندوقچهٔ اسراریاند که گفتوگوی سنگها و خودم را درونشان ثبت میکنم. به همین دلیل بعضی دفترهایم، جایی دیده یا ارائه نمیشوند.»
«دفتر طراحی بهترین بستر برای خلق داستانهای تصویری است که در ذهن من شروع، ساخته و پرداخته میشوند؛ خاتمه پیدا کرده و از نو شروع میشوند. دفتر طراحی برای من مسیر و داستان تمامنشدنی از نقاشی است.»
«اصلیترین کاری كه میتونم بكنم رنگ و لعاب بخشیدن به زندگیه و من همهٔ بزکهای روزانهم رو در دفتر طراحيم ثبت میکنم.»
«داشتن دفتر برای من کاری رو میکنه که گفتن جملهٔ «عه یادم اومد» وقتی تلاش میکنی تا یادت بیاری. انگار هست که یادت نره میتونی به خصوصیترین حالت ممکن از پس لحظههای کشدار، راحتتر بر بیای. خیلی وقتا تصویری که روشون دیده میشه با دلیلی که همون تصویر کشیده شده یکی نیست. درواقع برآیندی هستن از چیزی که اون لحظه به من گذشته. این دفترها همزمان جز ماجرا، شاهد ماجرا و حتی خودشون دلیلی برای شکلگیری بستر کلی ماجرا هستن.»
«ثبت کردن لحظاتی که متفاوت میبینم، برایم هیجانانگیز است. دفتر برای من حکم آلبومی از لحظات ناشناختهای است که زود از یاد میرود ولی همیشه حضور فیزیکی دارد.»
«برای من که سالها از نقاشی دور بودم، دفترهای بُن مثل یک خلوت امن بود تا دوباره نقاشی کنم. در جستجوی تصویر کردن فضای ذهنیم تکنیکهای مختلف رو امتحان میکنم و اجازه میدم اتفاقها در روند خلق آثارم، کار رو پیش ببرن.»
جمعآوری «تمبر» نه برای خاطره و نوستالژی، شاید شکل دادن به مجموعهای باشد با کاربردی مشخص.«سازماندهی» قطعاتی با هدف تحقیق، کشف و «لذت» بصری.
چشمهایم را میبندم. کودک میشوم. در آینهٔ خيالْ کودکیام را میبينم. پژواکی از دور میآید، به من میگوید که میخواهد به روزهای کودکیاش بازگردد. کودکی که دنیا را پر از رنگ، شادی و زیبایی میدید. دلش را بر روی هر کسی که میشناخت میگشود. خود را در هر چیزی که میخواست مییافت. در باد، باران، برف و درختانی که برای او همانند انسانهای اطرافش بودند. پژواکی از خود میشنوم که میگوید: «من زندهام».
دفتر نقاشی من یادبودی است به زیباییهای نادیدهای که دور و برمان هستند - الگوی قطرات باران روی پنجره، خندهٔ دوستانم در کافه، صحنهای از فیلمی که دیروز دیدم. از طریق هنر، این تجربیات روزمره به سفری بازیگوشانه از رنگها و خطوط ناکامل تبدیل میشوند. هدف یافتن و نشان دادن شادی در چیزهای کوچک است.
طراحیِ حسی برای من نوعی از جسارت است که بی قضاوت یک سوژه را بررسی کنم و به نهایتِ اینکه چه میشود تاکیدی نداشته باشم. به چهطور شدن بیشتر بیندیشم. که چطور دیدهام یا چهطور کنکاش کردهام، بدون توجه به فرمی که در آخر رسیدهام. این ارزش طراحی برای من است به عنوان اثری مستقل و شناخته.
دلیل اینهمه تفاوت توی هرصفحه از این دفتر شاید این باشه که دفتر ۳۳۴۸ و درکل دفتر برای من مثل یه آزمایشگاهه،نه کار نهایی!قطع بزرگ و جنس کاغذ به من اجازهی انجام خیلی تکنیکها رو داده،حتی شستن دوبارهی صفحات با آب!
طراحی و اتود رنگی اولیه کارهای اصلی و نهایی من معمولا همه توی همین دفتر اول اجرا شدن و بعد با تغییرات زیاد یا کم اجرا.در حقیقت دفتر ۳۳۴۸ روند شکل گیری مجموعهکارهای من رو نشون میده.