Wednesday، ۱۱ Mehr ۱۴۰۳
برندسازی داخلی، به معنای ایجاد هویت و انسجام درونی در سازمانها، نقش کلیدی در افزایش همکاری و بهرهوری تیمها دارد. با هماهنگی بصری و ایجاد یک هدف مشترک، کارکنان بهتر میتوانند به اهداف شرکت نزدیک شوند و روحیه تیمی تقویت شود. در این وبلاگ به تأثیرات مثبت برندسازی داخلی بر روحیه تیمی، هماهنگی بصری و ارتقای عملکرد سازمانی خواهیم پرداخت و راهکارهایی برای پیادهسازی آن در محیط کار ارائه میدهیم.
همهٔ ما هماهنگی بصری تیمهای مختلف ورزشی را دیدهایم و میدانیم استفاده از لباس و وسایل با ظاهر مشترک یکی از اولین افتخاراتی است که شامل عضو تازه وارد تیم میشود. اما علت اصرار بر این هویت بصری مشترک چیست؟ آیا فقط به این دلیل است که بتوانند در زمین مسابقه نیروی خودی را از افراد تیم حریف تشخیص دهند؟
تحقیقات نشان داده استفاده از ظاهر و نمادهای مشترک در گروههای مختلف انسانی باعث افزایش قابل توجه حس تعلق و همبستگی تیمی میشود. هماهنگی بصری تیمها حتی بر رقبا و مخاطبانی که خارج از مجموعه هستند تاثیرگذار است. مهمتر آن که علائم مشترک، اعتماد اعضای تیم نسبت به یکدیگر را افزایش میدهد و بهتر همکاری خواهند کرد.
در واقع احساس مسئولیت اعضای تیم نسبت به همتیمیها و اهداف مجموعهای که در آن حضور دارند از دلایلی است که باعث میشود طراحی ظاهر مشترک برای آنها امری اجتناب ناپذیر باشد. پذیرش ارزشها و اهمیت دادن به آنها توسط اعضای تیم از ضروریترین مواردی است که هر سازمانی به آن محتاج است. اهمیتی ندارد اگر تیم ورزشی باشد یا کاری، کوچک باشد یا یک شرکت پرجمعیت؛ برندسازی داخلی از شروط اصلی موفقیت محسوب میشود.
فروش خدمات، محصولات و حتی ایده به مخاطبانی که بیرون از کسبوکار قرار دارند امری پذیرفته شده است اما کمتر کسی به اجرای کمپینهای داخلی توجه میکند در حالی که اعضای تیم پیشبرندههای اصلی کسبوکار هستند و همین مسئله آنان را به مهمترین بخش سازمان تبدیل میکند. کسبوکارهای موفق با درک این مسئله، تمرکز بالایی بر بهبود بخش منابع انسانی خود قرار میدهند و تلاش میکنند برند، ارزشها و اهداف سازمان را بیش از هر جای دیگری برای نیروهای خود تبلیغ کنند یا به عبارتی دیگر تلاش میکنند تا برندسازی داخلی انجام دهند. چرا که اگر افراد حاضر در یک تیم، فرهنگ و هویت آن را درک نکرده باشند چطور میتوانند آن را برای مخاطبان خارج از سازمان بازتاب دهند؟ بنابراین تمرکز بر درونیسازی باورها و اهداف تاثیر مستقیمی بر تجربهٔ مشتری خواهد داشت. زمانی که افراد و کارکنان به ارزشهای تیم اهمیت دهند و به آن باور داشته باشند با احساس مسئولیت بیشتر و عمیقتری فعالیت خواهند کرد. تنها در این صورت است که اعضای مجموعه تلاش میکنند دستاوردهای بهتری برای تیم خود عرضه کنند و بدین ترتیب بهرهوری در تیمی که ارزشهای خود را درونی کرده است افزایش خواهد یافت.
دربارهٔ تاثیرات برندسازی داخلی مقالات بسیار نوشته شده و مبحثی گسترده است. اما سوال اصلی اینجاست که چگونه؟ آیا یک پوستر بر روی دیوار محل کار، برند و ارزشهای آن را برای افراد درونی میکند؟ در برندسازی داخلی سازمان به دنبال ایجاد پیوند احساسی بین اهداف و افراد خود است. تصور این که چنین مسئلهای با یک جاکلیدی، لیوان، مقداری آجیل و… حاصل میشود بسیار ساده انگارانه است. البته که هدیه دادن یکی از روشهای برندسازی داخلی است اما بسنده کردن به آن کافی نیست.
در قدم اول افراد باید با لوگو، فونت، رنگها، لحن برند و… خو بگیرند، مخاطب چشمانداز سازمان باشند و روزانه با آن تعامل کنند. در واقع همان ظاهر مشترک تیمی که در ابتدا به آن اشاره شد بخشی از این کمپین داخلی است. این برندسازی از محیط کار تا ابزاری که در اختیار کارکنان قرار میگیرد و یا امتیازاتی که شاملشان میشود را در بر میگیرد. در واقع با این برندسازی شرایطی فراهم میشود تا افراد دیدگاه تیم خود را به صورت روزمره زندگی کنند و سپس به طور غریزی بر اساس آن رفتار کنند. اما این مسئله به اینجا ختم نمیشود. اعضای تیم باید در برنامهها و تصمیمگیریها مشارکت فعال داشته باشند تا احساس کنند متعلق به مجموعه هستند. این حضور فعال زمانی کاملا اثربخش خواهد بود که علاوه بر فراهم بودن شرایطی برای ایدهپردازی، به ایدههای افراد نیز اهمیت داده شود. برندسازی زمانی موفق خواهد بود که از حالت شعاری خارج شده و در لحظات روزمرهٔ افراد جاری شود و کاربرد داشته باشد.
پس از تمام مواردی که به اختصار به آنها اشاره شد و علاوه بر آنها، راهکار بُن برای سازمانها توجه به ابزاری است که در اختیار افراد خود قرار میدهند. راهکاری ارتباطی که در زندگی روزمره افراد جای میگیرد، به خوبی استفاده میشود و یادآور ارزشهای برند است میتواند بسیار تاثیر گذار باشد. و از همه مهمتر ابزاری که به افراد کمک کند ایده پردازی کنند، به فعالیتهای خود نظم ببخشند و افکار خود را مرتب کنند بیش از هر چیز دیگری کمک کننده خواهد بود.
در دنیای دیجیتال که صفحات نمایش بر زندگی ما تسلط پیدا کردند، ارزش ابزارهای قابل لمسی که به فرآیند تفکر عمق میبخشند بیش از هر زمان دیگری نمایان شده است. در تحقیقات علمی ثابت شده که استفاده از ابزار دیجیتال باعث کاهش تمرکز در یادگیری و درک مطلب کمتر میشود. در حالی که با یادداشتبرداری دستی خلاقیت و حافظه بهبود مییابد. تحقیقات نشان میدهد که عمل نوشتن با دست بخشهای بیشتری از مغز را درگیر میکند تا تایپ کردن، و این امر باعث پردازش عمیقتر و بهبود ۵۰ درصدی در به خاطر سپردن و پردازش اطلاعات میشود. در این میان، بُن نیز به تاثیر یادداشتبرداری دستی در محیط کاری آگاه است و آن را پیشنهاد میکند.
رویکرد بُن در ارائه پیشنهادات خود به سازمانها تنها درباره افزایش بهرهوری نیست، بلکه ایجاد یک تجربه است. تنها یک تجربهٔ مثبت است که وفاداری را برای برندها به همراه دارد. تجربهٔ ملموس نوشتن در دفتری که بهطور خاص برای سازمان طراحی شده، میتواند به طرزی زیرکانه و در عین حال قوی، هماهنگی تیمی را تقویت کرده، خلاقیت را برانگیزد و در نهایت سازمان را با کارایی بیشتری به سوی اهدافش هدایت کند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره پیشنهادات بُن به صفحهٔ راهکارهای سازمانی مراجعه کنید.