در کتاب «سفر لوکوربوزیه» نوشته جیکوب بریلهارت۱]، برای اولینبار مجموعه گزیدهای از دفترچههای طراحی و آبرنگ چارلز ادوارد جینِرت[۲]، دانشجوی جوانی که میرفت تا به معمار مدرن و تاثیرگذارجهان، لوکوروبوزیه تبدیل شود جمعآوری شده است. لوکوربوزیه، حد فاصل سالهای ۱۹۰۷ تا ۱۹۱۱، به سراسر اروپا و مدیترانه سفر کرد. مجموعهای از وسایل نقاشی به همراه داشت و تمام آنچه را مشاهده میکرد، مستند میکرد: خرابههای ابنیه کلاسیک، جزئیات فضای داخلی بناها، مناظر باطراوت و پر جنبوجوش، مردم و هر آنچه در جهان به آن شهرت دارند.
لوکوربوزیه معماری عمیقاً پیشرو و طرفدار اصلاحات اساسی بود. معمار آیندهنگری که بهطور مساوی ریشه در تاریخ و سنت داشت. به شدت کنجکاور بود، همیشه در مسافرت در حال طراحی، نقاشی و نوشتن بود و همه و همه برای اینکه دیزاینر بهتری شود. سرانجام، برای پیوند دادن ریشههای تاریخیاش با آنچه از معاصرانش میآموخت، راههای عقلانی پیدا کرد. از طراحیکردن طبیعت گرفته تا کپیکردن نقاشیهای ایتالیایی قرن چهاردهم، تا رهبری جنبش نابگرایی[۳] (که تاثیر زیادی بر نقاشی و معماری فرانسه در اوایل دهه ۱۹۲۰ داشت) باعث رشد لوکوربوزیه شد. همه برای اینکه او داشت ارتباطی بین طبیعت، هنر، فرهنگ و معماری برقرار میکرد که سرانجام اساس تفکر او درباره دیزاین را پایهریزی کرد.
برای آموختن از خلاقیت جستوجوگرانه لوکوربوزیه و فهمیدن اینکه او چطور به یک معمار تماموکمال تبدیل شده است، باید فهمید که او از کجا شروع کرده است.
لوکوربوزیه هرگز در دانشگاه یا مدرسه معماری تحصیل نکرد. او تحتتاثیر تعالیم معلم دبیرستانش، چارلز لپلاتنیه[۴] اصول نقاشی و طراحی را یاد گرفت و معماری را خودش آموخت. چارلز لپلاتنیه بعد از فارغالتحصیلی لوکوربوزیه تشویقش کرد که به ایتالیا سفر کند و طراحی کند و دنیای خود را گسترش دهد. این تعلیم و تربیت یادگیری طراحی و یادگیری از طریق تجربه، احتمالا متأثر از سنت دیرینه سفر بزرگ یا grand tour بود. مراسمی برای اشراف اروپایی. سفری که برای توسعه ذهن و درک فرد از جهان ضروری دانسته میشد. معماران، نویسندگان و نقاشان این ایده را به کار میبستند و برای دیدن بناهای تاریخی، آثار باستانی، نقاشیها، مناظر زیبا و شهرهای باستانی با برنامهای مشخص به سراسر اروپا سفر میکردند.
این تجربه اشتیاق عظیمی برای دیدن و درک فرهنگها و مکانهای دیگر، معماری و بناهایشان در لوکوربوزیه جوان شکل داد. در ایتالیا بود که نخستین بار علاقه واقعیاش به معماری و جزئیات و تزیینات آن را حس کرد. اندکی پس از بازگشت از ایتالیا، به وین، پاریس و آلمان سفر کرد و به مناظر و طراحی شهری بیش از پیش علاقهمند شد. او در میان سفرها به خانه بازمیگشت تا بتواند دوباره لپلاتنیه را ببیند.
در طول سفرهایش، دفترچه طراحی ابزار مهمی برای ضبط و یادگیری شد و طراحیکردن راهی ضروری برای یادگیری معماری. او بین سالهای ۱۹۰۲ تا ۱۹۱۱ صدها نقاشی کشید و در طیف وسیعی از موضوعات از جمله روشهای ثبتوضبط را کندوکاو کرد. با هر سفر دید وسیعتری پیدا میکرد و با گسترش علایقاش، روند و شیوه ثبت آنچه میدید نیز تغییر کرد و اغلب به موضوعات قدیمی و آشنا برمی گشت تا آنها را با زاویهدیدهای مختلفی «ببیند». در کنار مجموعه نقاشیهایی که با آبرنگ از چشمانداز مناظر با جزئیات زیبا میکشید، طراحی حجمی و سه بعدی را آغاز کرد که به ابزاری برای یادداشت تصویری تبدیل ش
خولیو گرسلری[۵]، مورخ معماری و نویسنده کتابی درباره دفترچههای لوکوربوزیه در سفرهایش به آلمان و شرق، میگوید: «آنچه لوکوربوزیه را از همسنوسالانش در مدرسه اکول[۶] و سفرش را از سنت ریشهدار سفر بزرگ متمایز میکند این بود که او میدانست میتوان دوباره و دوباره شروع کرد. این مفهوم در دفترچههای او بسیار مشخص است. یادداشتها، طراحیها و اندازهگیریها هرگز به حال خود رها نمیشدند و کمکم به جای تبدیل شدن به خاطرات سفر، به دیزاین تبدیل شدند».
در ۱۹۱۱ که لوکوربوزیه تحصیلات نهایی غیررسمی خود را تمام کرد، به دومین تور نقاشی خود رفت. «سفر به شرق» عنوان کتابی شامل مقالهها و نامهها است که در این سفر نوشت و در سال ۱۹۶۶ منتشر شد. در این سفر لوکوربوزیه دوست داشت بیش از هر چیز بناهای تاریخی را درک کند: او به معماری و فرهنگ روزمره چشم دوخته بود و با تمرین روزمره برای ثبتوضبط آنچه مشاهده میکرد، مهارتی در طراحی پیدا کرده بود و این تمرینات سخت را برای این انجام میداد که یاد بگیرد «ببیند». اینگونه بود که جعبه ابزار وسیعی از لوازم تحریر، موضوعات، قراردادهای پایهای هنر و معماری و دیگر رسانهها درست کرده بود. مهمتر اینکه او از طریق نقاشی، معماری را درک کرده بود (رنگ، فرم، نور، سایه، ساختار، ترکیببندی، جرم، سطح، بافت، نسبتوتناسب و جنس مواد). در نیمه راه سفر خود به شرق، وقتی به یونان رسید، گفت نه تنها میخواهد یک معمار شود، بلکه تلاش میکند تا در حوزه دیزاین ب
لپلاتنیه تنها کسی نبود که بر دیدگاههای لوکوربوزیه در حوزه نظریه و فرهنگ معماری تاثیر گذاشت. او در پاریس مدتی برای آگوست پرت[۷]، معمار فرانسوی کار کرد. کسی که به او نسبتوتناسب، هندسه، مقیاس، هارمونی و زبان کلاسیک معماری را آموخت. در آلمان، ویلیام ریتر[۸](معمار و مهندس هیدرولیک فرانسوی) را ملاقات کرد که یکی دیگر از معلمان و رازداران لوکوربوزیه شد. او منتقد حوزههای موسیقی، هنر، نویسنده و نقاش بود که لوکوربوزیه را با افقهای تازهای از دنیای هنر و معماری آشنا کرد و بهطور غیرمستقیم او را به سمت پیتر برنس[۹]، معمار آلمانی سوق داد که چندماهی در آلمان بود و آنجا کار میکرد و لوکوربوزیه را تشویق کرد که در سفر به خارج از کشور، زیبایی زندگی دهقانی را تجربه کند و از آن الهام بگیرد تا بنویسد. لوکوربوزیه و ریتر مکاتبات زیادی با نامه داشتند. ریتر دائم لوکوربوزیه را به چالش میکشید تا فراتر از رفاه شهر لَشودوفو[۱۰] در سوییس و دیدگاههای محافظهکارانه لپلاتنیه دنیا را ببیند.
هنگام سفر به آلمان، لوکوربوزیه با بناهایی که تئودور فیشر[۱۱]، معمار اهل مونیخ طراحی کرده بود آشنا شد و آنها را بسیار تحسین میکرد و تحتتاثیر سبک زندگی اشرافی فیشر قرار گرفته بود. با اینکه فیشر نمیتوانست لوکوربوزیه را استخدام کند، او را با برنامهریزی شهری آشنا کرد و اهمیت نسبت هندسی را برایش بیشتر روشن کرد. در آلمان، لوکوربوزیه با دوستِ نقاش خود، آگوست کلیپستین[۱۲] آشنا شد. به لطف دوستی آنها، لوکوربوزیه در نهایت تصمیم گرفت که برای کار و زندگی در آلمان نمانَد و در سفر به شرق با کلیپستین همراه شود. بحثهای پرخروش آنها در جاده لوکوربوزیه را بیش از پیش به سوی توسعه آرمانهایش در معماری سوق داد.
بههرحال در آخر، طراحیکردن در سفر، تحصیلات لوکوربوزیه بود. سفرکردن، رویداد سرنوشتساز زندگی لوکوربوزیه بود که در دفترچههای طراحیاش تجسم یافته و ابزاری غیرقابلوصف برای کندوکاو و کشف بصری است. اگرچه او هیچگاه تحصیلات رسمی در حوزه معماری نداشت، کنجکاوی بسیار او برای درک جهان از راه طراحی و نقاشی و نوشتن او را به معماری پویا تبدیل کرد. معماری که امروز هم میتوانیم از او بیاموزیم. درسهایی که او آموخت، دیدگاه کلیاش به جهان را شکل داد و باعث شد بتواند کتاب «به سوی معماری مدرن» را بنویسد و خودش را تبدیل کند به لوکوربوزیه
منبع: این گزیده از کتاب «سفرهای لوکوربوزیه: طراحی در جاده» نوشته جیکوب بریلهارت، با مجوز ناشر W. W. Norton & Company، Inc. در وبسایت www.archdaily.com ارائه شده است.
پانویس:
۱. Jacob Brillhart
۲. Charles-Edouard Jeanneret
۳. Purism movement
۴. Charles L'Éplattenier
۵. Giuliano Gresleri
۶. Ecole
۷. Auguste Perret
۸. William Ritter
۹. Peter Behrens
۱۰. La Chaux-de-Fonds
۱۱. Theodor Fischer
۱۲. August Klipstein